مجله همه چی آنلاین

مقالات کاربردی از سراسر وب

مجله همه چی آنلاین

مقالات کاربردی از سراسر وب

مقالات کاربردی از سراسر وب

  • ۰
  • ۰

معرفی اختلالات طیف اسکیزوفرنی

اختلال شخصیتی اسکیزوفرنی و سایر اختلالات روانپریشانه از تضعیف کننده ترین اشکال آسیب شناسی روانی هستند، که غالباً با تاثیر منفی عمیقی در عملکرد تحصیلی، شعلی و اجتماعی فرد همراه اند. متاسفانه این اختلالات اغلب طی دوره گذار از نوجوانی به بزرگسالی پدیدار می شوند، همان زمانی که افراد جوان می خواهند به بزرگسالان جوان مستقل تکامل یابند. طیف اختلالات روانپریشانه شامل اسکیزوفرنی، اختلال اسکیزوافکتیو، اختلال هذیانی، اختلال شخصیت اسکیزوتایپال ، اختلال اسکیزوفرنی­فرم، اختلال روان پریشی گذرا و همچنین روانپریشی ناشی از مصرف مواد یا عارضه های پزشکی است.

در این بخش، ما خلاصه ای از ویژگی‌های بالینی اولیه این اختلالات را ارائه می‌دهیم، تغییرات شناختی و عصبی-زیستی شناخته شده مرتبط با اختلال شخصیتی اسکیزوفرنی را توصیف می کنیم، و به شرح عوامل خطر بالقوه و/یا علل رشد اسکیزوفرنی و همچنین درمان های اخیراً موجود برای این اختلال می پردازیم.

اهداف یادگیری:

-توصیف علائم و نشانگان اسکیزوفرنی و اختلالات روانپریشی مرتبط

-توصیف تغییرات شناختی و عصبی-زیستی تکرار شونده مرتبط با اسکیزوفرنی

-توصیف عوامل خطر بالقوه برای ابتلا به اسکیزوفرنی

-وصف مباحثات درباره رویکردهای “از نظر بالینی پرخطر” در شناسایی افراد در معرض خطر ابتلا به اسکیزوفرنی

-شرح درمان‌هایی که برای برخی از علائم اختلال شخصیتی اسکیزوفرنی موثر هستند.

اختلال شخصیتی اسکیزوفرنی

پدیدارشناسی اختلال شخصیتی اسکیزوفرنی و سایر اختلالات روان پریشانه

احتمالاً اکثر شما این تجربه را داشته اید که در حال پایین رفتن از خیابان بودید و با فردی مواجه شدید که به نظرتان رفتار عجیبی داشته. آنها احتمالاً به شیوه غیر معمولی لباس پوشیده بودند، شاید ظاهرشان نامرتب و ژولیده بود و مجموعه ای غیرعادی از لباس، آرایش یا جواهرات داشتند که به نظر نمی رسید با هیچ گروه خاص یا خرده فرهنگی متناسب باشد. شاید آنها در حال حرف زدن با خودشان یا فریاد کشیدن بر سر کسی که شما نمی توانستید ببینید بودند. اگر شما تلاش کردید تا با این افراد صحبت کنید احتمالا دنبال کردن سخنان و فهم حرف‌هایشان برایتان دشوار بوده، یا شاید آنها به صورت شکاکی (پارانوئیدوار) برخورد نمودند یا شروع به تعریف کردن داستان هایی عجیب درباره افرادی کردند که برای آنان پاپوش دوخته بودند. اگر چنین بوده این شانس وجود دارد که شما یک فرد مبتلا به اسکیزوفرنی یا نوعی دیگری از اختلالات روان پریشی را ملاقات کرده باشید. همچنین اگر فیلم “یک ذهن زیبا” یا “شاه ماهیگیر” را تماشا کرده باشید، تصویری واقع گرایانه از فرد احتمالا مبتلا به اختلال شخصیتی اسکیزوفرنی را نیز دیده اید. متاسفانه تعدادی از افرادی که اخیرا مرتکب چند قتل دسته جمعی بسیار مشهور شده‌اند احتمالاً دچار اسکیزوفرنی بودند، هر چند بیشتر کسانی که دست به چنین جنایاتی می زنند به اسکیزوفرنی مبتلا نیستند‌. این احتمال نیز وجود دارد که شما با یک فرد مبتلا به اسکیزوفرنی مواجه شوید و هیچ وقت ندانید که آنها به این ختلال مبتلا بودند، زیرا آنها ممکن است در سکوت رنج ببرند یا برای محافظت از خود در برابر چیزهای وحشتناکی که می بینند، می‌شنوند یا باور دارند که در جهان بیرون در حال رخ دادن است، خود را منزوی کنند. برای روشن شدن این مثال ها، اختلالات روان پریشی انواع مختلفی از علائم را در بر دارند از جمله هذیان‌ها، توهمات، گفتار و رفتار نامنظم، رفتار حرکتی غیر عادی (شامل کاتاتونیا) و علائم منفی مانند بی لذتی، بی انگیزگی و بی واکنشی هیجانی/گفتار محدود.

هذیان ها باورهای غلطی هستند که اغلب ثابت اند و در زمان مواجهه با اطلاعات مغایر، در برابر تغییر مقاوم هستند. همچنین اغلب در محتوای خود ردی از فرهنگ دارند (مانند هذیان هایی شامل مسیح در بافت فرهنگی یهودی-مسیحی، هذیانهای مرتبط با خداوند در فرهنگ های اسلامی). هذیان ها می تواند برای فرد وحشت انگیز باشند، آنها ممکن است حتی زمانی که عزیزان و دوستان شان با داده های شفاف به آنها نشان می دهند که این اعتقادات نمی توانند درست باشند، همچنان به صحت باور خود مطمئن بمانند. انواع و زمینه‌های مختلفی از هذیان وجود دارد.

تحت کنترل: گروه های انتزاعی مانند پلیس یا دولت معمولاً کانون هذیان های گزند و آسیب یک فرد مبتلا به اختلال شخصیتی اسکیزوفرنی هستند.

 

رایج ترین هذیانها هذیان گزند و آسیب است و باور به اینکه افراد یا گروه هایی به شیوه هایی قصد صدمه رسانی، آسیب زنی یا توطئه علیه فرد را دارند. این افراد می توانند کسانی باشند که فرد آنها را می شناسد (مانند همکاران، همسایه ها، اعضای خانواده) یا از گروه های انتزاعی تر باشند (مانند FBI، CIA، افراد فضایی و غیره). از انواع دیگر هذیان ها می توان به هذیان خود بزرگ بینی اشاره کرد که در آن شخص باور دارد که قدرت یا توان خارق العاده‌ای را داراست (مانند من یک بودای جدید هستم، من یک ستاره راک هستم). هذیان های ارجاعی باورهای هستند که فرد دارای آن معتقد است حوادث یا مسائل محیطی معنای ویژه‌ای برای او دارند (مانند آهنگی که از رادیو در حال پخش است منحصراً برای من پخش شده)، یا اشکال دیگر هذیان ها که در آن ها فرد ممکن است باور داشته باشد که دیگران افکار و اعمال آنها را کنترل می کنند، افکار آنها دارد با صدای بلند پخش میشود، یا دیگران می توانند ذهن آنها را بخوانند (یا خود این افراد می توانند ذهن دیگران را بخوانند).

زمانی که در حال عبور از خیابان فردی را می‌بینید که در حال صحبت با خودش یا فریاد کشیدن بر سر فردی نامرئی است، احتمالا او در حال تجربه توهم باشد. این ها تجربیات ادراکی‌ای هستند که زمانی که هیچ محرکی در جهان خارج برانگیزان چنین تجربیاتی نیست، اتفاق می افتند. توهمات می‌توانند شنیداری، دیداری، حس شامه (بویایی)، ذائقه‌ای (چشایی) یا بدنی (لامسه) باشند. رایج ترین توهمات در روان پریشی (حداقل در بزرگسالان) شنیداری هستند و می توانند شامل تعداد یک یا بیشتر صداهایی باشند که با فرد صحبت می کند، درباره رفتار او نظر می دهد یا به او دستور می دهد. محتوای توهم مکرراً منفی است (تو یک بازنده هستی، تو احمق به نظر می رسی، تو باید خودت را بکشی) و می توانند صدای افرادی آشنا و یا افرادی کاملاً غریبه باشند. گاهی اوقات چنین به نظر می رسد که صداها از خارج از سر فرد دارای توهم می آیند، در سایر زمان ها انگار که صداها از درون سر فرد منتشر می شوند، اما مشابه افکار یا گفتگوی درونی فرد با خودش تجربه نمی شوند.

اختلال شخصیتی اسکیزوفرنی

افرادی که از اسکیزوفرنی رنج می‌برند ممکن است جهان را به گونه‌ای متفاوت ببینند. این تجربه متفاوت می تواند شامل توهمات، هذیان‌ها و تفکر نامنظم باشد.

 

صحبت کردن با فرد مبتلا به اختلال شخصیتی اسکیزوفرنی گاهی می تواند دشوار باشد، زیرا دنبال کردن سخنان آنها سخت است؛ یا به این دلیل که پاسخ هایشان به طور واضح با سوال شما همخوان نیستند و یا به این دلیل که جملات به طور منطقی به دنبال هم نمی آیند. از این مسئله با عنوان گفتار نامنظم یاد می شود و حتی ممکن است در دست نوشته های فرد هم ظاهر شود. رفتار نا منظم می تواند شامل لباس های عجیب، آرایش غیرعادی (برای مثال رژ لبی که دهان را یک اینچ بزرگ تر نشان می دهد) یا رفتارهای آیینی غیر طبیعی (برای مثال حرکات دست تکرارشونده). رفتار حرکتی غیر طبیعی می تواند شامل کاتاتونیا باشد. کاتاتونیا به انواع گوناگون رفتارهایی اشاره دارد که به نظر می رسد بازتاب اُفت پاسخگویی به محیط خارجی باشند. این می‌تواند به اشکال حفظ حرکات بدنی غیر عادی برای مدت زمان طولانی، شکست در تبعیت از دستورالعمل‌های کلامی یا حرکتی از جانب شخص دیگر یا فعالیت های حرکتی ظاهراً بی‌هدف و افراطی ظاهر شود.

مشاهده بعضی از فرسایشی ترین نشانگان اسکیزوفرنی برای دیگران دشوار است. از این نشانه ها با عنوان علائم منفی یاد می شود، یا به عبارت دیگر غیاب چیزهای مشخصی که عموماً انتظار داریم افراد آنها را داشته باشند. برای مثال بی لذتی یا بی انگیزگی به معنای فقدان علاقه آشکار به یا انگیزه برای مشغولیت در فعالیت های خلاقانه یا اجتماعی است. این علائم احتمالاً با صرف زمان زیادی در حالت بی جنبشی بدنی پدید می آیند. مهم است بدانید که بی لذتی و بی‌انگیزگی بازتاب دهنده فقدان لذت در فعالیت ها یا حوادث خوشایند نیستند بلکه در عوض کاهش انگیزه یا توانایی برای برداشتن گام های ضروری به منظور کسب نتایج بالقوه مثبت را شامل می شوند. بی واکنشی هیجانی و گفتار محدود (الوجیا) به صورت فقدان نمایش هیجانات از طریق اظهارات چهره‌ای، حرکات بدنی و لحن سخن گویی، همچنین با گفتار محدود و افزایش فراوانی و مدت مکث در بین سخنان آشکار می‌شود.

از جهات مختلفی درک انواع علائم مرتبط با روان پریشی برای ما بسیار دشوار است، زیرا آنها از تجربیات معمول ما بسیار دور به نظر می رسند. بسیاری از ما -بر خلاف افسردگی یا اضطراب- تجربیاتی که فکر کنیم در طیف مشابه روانپریشی قرار دارند نداشته‌ایم، با این وجود مانند بسیاری از اشکال دیگر آسیب شناسی روانی که در این کتاب توصیف شده است، انواع نشانگان روان پریشی که مشخصه اختلالاتی چون اسکیزوفرنی هستند در یک طیف تجارب ذهنی نرمال قرار می گیرند. برای مثال مطالعه جیم وان اوس در هلند نشان داده که درصد به طور شگفت انگیز بالایی از جمعیت عمومی (بالای ۱۰ درصد) نشانگان شبه روانپریشی را تجربه می کنند، هرچند تعداد خیلی کمتری از آن ها تجارب چندگانه داشته اند و اکثر شان به تجربه این علائم برای مدت طولانی ادامه نمی‌دادند. به طور مشابه مطالعه ای بر جمعیت عمومی نوجوانان و بزرگسالان جوان در کنیا نشان داده که درصد نسبتاً بالایی از افراد (۱۹ درصد) در مقطعی از زندگی خود، تعداد یک یا بیشتر تجارب شبه روان‌پریشی را تجربه می‌کنند با این وجود بازهم اکثر آنها به یک اختلال روان پریشی کامل مبتلا نمی شدند.

زمانی که درباره اختلالات روان پریشانه بحث میکنیم، اسکیزوفرنی اولین اختلالی است که به ذهن می آید (برای معیارهای تشخیصی به جدول ۱ مراجعه کنید)، با این حال تعداد زیادی از اختلالات دیگر وجود دارند که در تعداد یک یا بیشتر ویژگی ها با اختلال شخصیتی اسکیزوفرنی مشترک هستند. با توجه به اینکه اکثر پژوهش ها بر اسکیزوفرنی تمرکز داشته اند، ما در ادامه این بخش اصطلاحات روان پریشی و اسکیزوفرنی را تقریباً به صورت مترادف به کار می بریم. علاوه بر اسکیزوفرنی (جدول ۱ را ببینید) سایر اختلالات روان پریشی شامل موارد زیر اند: اختلال اسکیزوفرنی‌فرم (نسخه مختصرتر اسکیزوفرنی)، اختلال اسکیزوافکتیو (ترکیب روان پریشی با علائم افسردگی/مانیا)، اختلال هذیانی (صرفاً تجربه هذیان ها) و اختلال روان پریشی گذرا (علائم روان پریشی که فقط برای چند روز یا چند هفته به طول می‌انجامد).

اختلال شخصیتی اسکیزوفرنی (نرخ شیوع در طول عمر حدود ۰.۳ تا ۰.۷ ٪ ،   APA ۲۰۱۳)

-حضور تعداد ۲ یا بیشتر از موارد زیر به مدت حداقل یک ماه: توهمات، هذیان‌ها، گفتار نامنظم، رفتار به طرز فاحشی آشفته یا کاتاتونیک، علائم منفی

-بروز اختلال در یک یا چند حیطه عملکرد (اجتماعی، شغلی، تحصیلی، خودمراقبتی) برای مدت زمان قابل توجهی از هنگام شروع بیماری

-علائم ادامه دار بیماری برای مدت حداقل ۶ ماه (این امر می‌تواند شامل علائم مقدماتی یا باقیمانده باشد که شکل ضعیف تر علائم فوق‌الذکر هستند).

اختلال اسکیزوفرنی فرم (نرخ شیوع در طول عمر مشابه اسکیزوفرنی، APA ۲۰۱۳)

علائم مشابه اختلال شخصیتی اسکیزوفرنی که در بالا توصیف شده‌اند به مدت حداقل یک ماه اما کمتر از ۶ ماه حضور دارند.

اختلال اسکیزوافکتیو (نرخ شیوع در طول عمر حدود ۰.۳٪ ، APA  ۲۰۱۳)

-یک دوره بیماری که طی آن شخص علائم روانپریشی مطابق با ملاک های اسکیزوفرنی و دوره های افسردگی یا مانیا را نشان می دهد.

-شخص هذیان ها یا توهمات را به مدت حداقل دو هفته در غیاب دوره های افسردگی و مانیا تجربه می‌کند.

– علائم مطابق با ملاک های دوره های افسردگی و مانیا در نیمه دیگر طول بیماری حاضر هستند.

اختلال هذیانی (نرخ شیوع در طول عمر حدود ۰.۲٪ ، APA ۲۰۱۳)

– حضور دست کم یک هذیان به‌مدت حداقل یک ماه

– فرد هیچگاه علائم اختلال شخصیتی اسکیزوفرنی را برآورده نمی‌کند.

-عملکرد فرد جدای از تاثیر مشخص هذیان مختل نمی‌شود

-طول مدت هر گونه دوره افسردگی و مانیا نسبت به طول مدت هذیان ها مختصر است.

اختلال روان پریشی گذرا (شیوع نامشخص در طول عمر،  APA ۲۰۱۳)

یک یا چند نشانه زیر به مدت حداقل یک روز و کمتر از یک ماه حضور دارند: هذیانها، توهمات، گفتار نامنظم، رفتار به طرز فاحشی آشفته یا کاتاتونیک.

اختلال روانپریشی تخفیف یافته (در قسمت سه از APA 2013، شیوع نامشخص در طول عمر، APA  ۲۰۱۳)

– شکل تخفیف یافته از یک یا چند نشانه زیر: هذیان ها، توهم ها یا گفتار نامنظم

-علائم باید حداقل یک بار در هفته طی یک ماه گذشته رخ داده باشند و در طول یک سال گذشته رو به وخامت داشته باشند

-علائم باید به قدر کافی شدید باشند که سبب رنج یا ناتوانی فرد شوند یا به اطرافیان نشان دهند که فرد به کمک روانشناسی بالینی نیاز دارد.

-فرد هیچگاه ملاک های تشخیصی برای یک اختلال روان پریشی را برآورده نکرده و علائم با یک اختلال دیگر مانند ناشی از مصرف مواد یا ناشی از یک عارضه طبی قابل توجیه نیستند.

علم عصب-شناختی اختلال شخصیتی اسکیزوفرنی

همانگونه که در بالا گفته شد زمانی که ما به علائم اصلی اختلالات روان پریشی مانند اسکیزوفرنی فکر می کنیم، افرادی را تصور می کنیم که صداهایی می شنوند، تصاویری می بینند و عقایدی اشتباه درباره واقعیت را حفظ می‌کنند (مانند هذیان ها). با این حال مشکلات در حیطه عملکرد شناختی نیز یک وجه اساسی اختلالات شخصیتی و به طور خاص اختلال شخصیتی اسکیزوفرنی هستند. این تاکید بر شناخت در اسکیزوفرنی تا حدی به دلیل میزان رو به رشد پژوهش هایی است که مشکلات شناختی در اسکیزوفرنی را به عنوان منبع عمده ناتوانی و فقدان ظرفیت عملکرد آنها توصیف می کنند. نواقص شناختی حاضر در اسکیزوفرنی، شایع هستند و می توانند شامل دشواری هایی در حافظه رویدادی ( توانایی یادگیری و بازیابی اطلاعات یا رویداد های جدید در زندگی فرد)، حافظه کاری (توانایی حفظ اطلاعات برای مدت زمانی کوتاه مثلاً ۳۰ ثانیه) و سایر تکالیفی که نیازمند کنترل یا تنظیم رفتار شخص هستند. افراد دچار اسکیزوفرنی همچنین با مشکلی به نام سرعت پردازش دست به گریبان‌اند و نسبت به افراد سالم در تقریباً تمامی تکالیف مکررا آهسته تر عمل می کنند. حائز اهمیت است که این نواقص شناختی پیش از شروع بیماری حاضر می‌شوند و همچنین در بستگان درجه یک افراد مبتلا به اختلال شخصیتی اسکیزوفرنی -هرچند به شکل خفیف تر- قابل مشاهده اند. این مسئله پیشنهاد می‌کند که اختلالات شناختی در اسکیزوفرنی تا حدی بازتاب یک عامل خطر برای ابتلا به روانپریشی هستند به جای این که پیامد آن باشند. به علاوه افراد مبتلا به اسکیزوفرنی که مشکلات شناختی شدیدتری دارند همچنین علائم منفی شدیدتر و رفتار و گفتار نامنظم تری را تجربه می کنند. علاوه بر اینها افراد دارای مشکلات شناختی بیشتر، عملکرد بدتری را در زندگی روزمره نشان می‌دهند.

بعضی از مبتلایان به اختلال شخصیتی اسکیزوفرنی از مشکلاتی در شناخت اجتماعی رنج می برند. آنها ممکن است قادر به تشخیص معنای اظهارات هیجانی یا سایر سرنخ‌های ظریف که بیشتر افراد برای زندگی در جهان اجتماعی از آنها استفاده می کنند، نباشند.

 

برخی افراد مبتلا به اسکیزوفرنی همچنین نواقصی را در شناخت اجتماعی نشان می دهند. هرچند واضح نیست که آیا این مشکلات از مشکلات شناختی توصیف شده جدااند یا پیامد آن ها هستند. این امر مشکلاتی را در زمینه بازشناسی اظهارات هیجانی در چهره افراد، و دشواری هایی در زمینه ادراک درست نیات اشخاص (نظریه ذهن) دربردارد. افراد دچار اسکیزوفرنی که با مشکلات بیشتری در حیطه شناخت اجتماعی دست به گریبانند، همچنین علائم منفی و نامنظم بیشتر و عملکرد اجتماعی بدتری را نشان می‌دهند.

پیدایش تکنیک های تصویربرداری عصبی مانند تصویربرداری تشدید مغناطیسیِ ساختاری و عملکردی و برش نگاری با نشر پوزیترون، توانایی ادراک مکانیسم‌های مغزی را برای علائم اسکیزوفرنی و همچنین اختلالات شناختی یافته شده در روان پریشی امکان‌پذیر ساخت. برای مثال تعدادی از مطالعات پیشنهاد کرده اند که هذیان ها در روانپریشی احتمالاً با مشکلاتی در مکانیسم های تشخیصی برجسته که توسط جسم مخطط قدامی و قشر پیش پیشانی قدامی حمایت می شوند ارتباط داشته باشد. اینها مناطقی از مغزاند که در زمان بروز یک اتفاق مهم (“برجسته” نیز نامیده می شود) در محیط به طور طبیعی فعالیت خود را افزایش می دهند. زمانی که این مناطق مغزی دچار بدکارکردی شوند، این امر می‌تواند باعث شود که فرد مبتلا به روانپریشی به اشتباه رویدادهای نامربوط یا بی اهمیتی را مهم بدانند.

علاوه بر این شواهد خوبی وجود دارد که مشکلات حافظه کاری و کنترل شناختی در اختلال شخصیتی اسکیزوفرنی با دشواری هایی در عملکرد منطقه ای از مغز به نام قشر پیش پیشانی خلفی-جانبی DLPFC مرتبط است. این مشکلات شامل تغییراتی در نحوه کارکرد DLPFC در زمان انجام فعالیت های مرتبط با حافظه کاری و کنترل شناختی و مشکلاتی با نحوه ارتباط این منطقه مغزی و سایر مناطق مغز است که در حافظه کاری و کنترل شناختی اهمیت دارند؛ از جمله قشر آهیانه ای پسین ، سینگولیت قدامی و قشر گیجگاهی. بسیاری از محققان برای ادراک مشکلات حافظه رویدادی در اختلال شخصیتی اسکیزوفرنی نواقص لوب گیجگاهی داخلی را، با تمرکز ویژه بر هیپوکامپ تحت توجه قرار می دهند. این امر به دلیل این است که داده های فراوانی از انسان ها و حیوانات نشان می دهند که هیپوکامپ برای خلق خاطرات تازه حیاتی است. با این حال به مرور روشن شد که مشکلاتی در DLPFC نیز نقش مهمی در نواقص حافظه رویدادی در اسکیزوفرنی ایفا می‌کنند که آن هم احتمالاً به دلیل اهمیت این بخش از مغز در مدیریت استفاده از خاطرات باشد.

علاوه بر مشکلات مناطقی مانند DLPFC و لوب های گیجگاهی داخلی در اسکیزوفرنی که توصیف شد، مطالعات تصویربرداری تشدید مغناطیسی هم چنین تغییراتی را در بافت سلولی اتصال ماده سفید و حجم ماده خاکستری در مناطق متفاوت مغزی -از جمله قشرهای پیش پیشانی و گیجگاهی- نشان می دهد. افراد مبتلا به اسکیزوفرنی همچنین کاهش حجم کلی مغز را نمایش می‌دهند و این کاهش حجم مغز در افراد مبتلا نسبت به افراد سالم، با افزایش سن وسیع‌تر می‌شود. دریافت داروهای ضد روان پریشی و مصرف موادی همچون ماریجوانا، الکل و تنباکو می‌تواند سبب بعضی از این تغییرات ساختاری شود. با این حال این تغییرات ساختاری به طور کامل با استفاده صرف از داروها یا مواد توجیه نمی شود. به علاوه هردو تغییرات ساختاری و عملکردی مغز در بستگان درجه یک افراد مبتلا به اسکیزوفرنی به درجات خفیف تر مشاهده می شود. این مسئله مجدداً پیشنهاد می کند که تغییرات عصبی مرتبط با اسکیزوفرنی با خطرات ژنتیکی برای این بیماری ارتباط دارند.

عوامل خطر برای ابتلا به اسکیزوفرنی

با شواهد منسجمی از مطالعات خانواده، دوقلوها و تحقیقات فرزندخواندگی، واضح است که ژن های مهمی در احتمال ابتلای آتی افراد به اختلال شخصیتی اسکیزوفرنی مشارکت دارند. با این حال هیچگونه ژن خاص اسکیزوفرنی وجود ندارد و احتمالاً عامل خطر ژنتیکی برای اسکیزوفرنی، برآیند چندین ژن متفاوت باشد که هر کدام به نحوی در احتمال ابتلای آتی به این بیماری سهیم هستند. افزون بر این اختلال شخصیتی اسکیزوفرنی یک اختلال بسیار ناهمگون است به این معنا که دو فرد متفاوت مبتلا به این بیماری ممکن است علائم کاملاً متفاوتی را نمایش دهند (مثلاً یک فرد توهم و هذیان داشته باشد و فرد دیگر گفتار نامنظم و علائم منفی). این مسئله شناسایی ژن های ویژه مرتبط با عامل خطر برای روان پریشی را دشوارتر از پیش می کند. همچنین حائز اهمیت است که امروزه بسیاری از مطالعات بیان می کنند که حداقل بعضی از ژنهایی به طور بالقوه با اسکیزوفرنی مرتبط هستند، با سایر عارضه های سلامتی نیز ارتباط دارند، از جمله اختلال دو قطبی، افسردگی و اوتیسم.

تعدادی از عوامل خطر ژنتیکی و محیطی با احتمال قوی تر ابتلا به اختلال شخصیتی اسکیزوفرنی ارتباط دارند؛ از جمله سن بالای پدران، سختی های دوران بارداری/زایمان، پیشینه خانوادگی از ابتلا به اسکیزوفرنی و بزرگ شدن در یک محیط شهری.

 

برخی عوامل محیطی هم با افزایش خطر ابتلا به اسکیزوفرنی مرتبط هستند. برای مثال مشکلات دوران بارداری، مانند استرس شدید، عفونت، سوء تغذیه و یا دیابت با خطر فزون یافته ابتلا به اسکیزوفرنی همراه بوده‌اند. افزون بر این عوارض زمان تولد که می‌تواند باعث هیپوکسیا (فقدان اکسیژن) شود نیز با خطر بالای رشد اسکیزوفرنی ارتباط دارند. کودکان پدران مسن همچنین تا حدی با خطر بالای ابتلا به اسکیزوفرنی مواجه هستند. به علاوه مصرف کانابیس خطر ابتلا به این بیماری را افزایش می‌دهد، مخصوصاً اگر شما سایر عوامل خطر را داشته باشید. احتمال رشد اسکیزوفرنی برای کودکانی که در محیط های شهری بزرگ می شوند و برای برخی گروه های اقلیت قومی بالاتر است. هر دوی این عوامل ممکن است بازتاب استرس محیطی و اجتماعی شدید در این مناطق باشند. متاسفانه هیچ یک از این عوامل خطر به اندازه کافی ویژه نیست که در موقعیت های بالینی مورد استفاده قرار گیرد و اکثر افراد با این عوامل خطر، به اسکیزوفرنی مبتلا نمی شوند. با این وجود این موارد درباره عوامل عصبی رشدی که می‌توانند شخص را در معرض خطر فزون یافته ابتلا به این بیماری قرار دهند، سرنخ‌هایی ارائه می‌کنند.

یک زمینه پژوهشی مهم درمورد عوامل خطر برای روان پریشی با افرادی صورت گرفته که از لحاظ بالینی پرخطر هستند. اینها افرادی اند که نشانگان خفیف تر روان‌پریشی را که اخیراً نمایان شده نشان می دهند و در حال تجربه رنج و ناتوانی مرتبط با این علایم هستند.

در پیگیری افرادی که این نشانه ها را تجربه می کردند در طول زمان تقریبا ۳۵ درصد آنها به یک اختلال روان پریشانه، غالبا اختلال شخصیتی اسکیزوفرنی مبتلا شدند. به منظور شناسایی این افراد یک طبقه تشخیصی جدید به نام سندروم تخفیف یافته روان پریشی به بخش سه (بخش اختلالاتی که نیاز به تحقیق بیشتر دارند) در  DSM5  اضافه شد (علائم را در جدول ۱ مشاهده کنید) (APA, 2013). هر چند اضافه شدن این طبقه تشخیصی به DSM5 مباحثات خوبی را برانگیخت، بسیاری از دانشمندان و بالینگران نگران اند که گنجاندن “حالت خطر” در DSM5 اختلالات روانی‌ای را خلق خواهد کرد که وجود خارجی ندارند، که این افراد اغلب از پیش در جستجوی درمان برای مشکلات دیگری هستند و اینکه واضح نیست که ما روش درمانی خوبی برای پیشگیری از رشد اختلال روان پریشی داشته باشیم. با این وجود استدلال های مخالف نشان داده اند که شواهدی وجود دارد که افراد با علائم پرخطر با نرخ بسیار بالاتری نسبت به افراد دارای سایر علائم روانپزشکی، به روانپرشی مبتلا خواهند شد و گنجاندن سندروم روانپریشی تخفیف یافته در بخش سه باعث شتاب بخشی به تحقیقات مهمی خواهد شد که احتمالا منافع بالینی در بردخواهند داشت. شواهد بیشتری وجود دارد که نشان می دهد درمانهای غیر تهاجمی مانند اسیدهای چرب امگا ۳ و مداخلات خانوادگی فشرده می تواند در کاهش رشد یک اختلال روان پریشی کامل در افراد دارای علائم پرخطر موثر باشند.

درمان اسکیزوفرنی

 درمانهای درحال حاضر موجود برای اسکیزوفرنی خیلی مطلوب نیستند و تحقیقات برای درمان های موثر برای هردو علائم روان پریشانه اسکیزوفرنی (مانند توهمات و هذیان ها) و نواقص شناختی و علائم منفی زمینه های پژوهشی فعالی هستند. خط اول درمان اسکیزوفرنی و سایر اختلالات روان پریشانه استفاده از داروهای ضد روان پریشی است. دو نوع اولیه از این داروها وجود دارند که به دسته های معمول( تیپیکال) و غیرمعمول ( آیپیکال) تقسیم‌ میشوند. این حقیقت که ضد روان پریشی های معمول به برخی نشانه های اختلال شخصیتی اسکیزوفرنی کمک می کند به طور اتفاقی بیش از ۶۰ سال پیش کشف شد. اینها داروهایی هستند که ویژگی های مشترکی از مسدود کنندگی قوی گیرنده نوع D2 دوپامین دارند. هر چند این داروها می‌توانند به توهمات، هذیان ها و گفتار نامنظم کمک کنند اما در بهبود نواقص شناختی یا علائم منفی تاثیر کمی دارند و می توانند عوارض جانبی مرتبط با حرکات آزار دهنده را به دنبال داشته باشند. نسل جدید داروهای روانپریشی به نام ضد روان پریشی های غیر معمول شناخته می شود. این داروها از لحاظ انواع گیرنده هایی که برآنها اثر می کنند، مکانیزم عملکرد پیچیده تری نشان می دهند، البته بیشتر آنها بر گیرنده های D2 اثر می گذارند. این داروهای ضد روان پریشی جدید الزاماً مفید تر نیستند، اما عوارض جانبی حرکتی کمتری ایجاد می کنند. با این حال بسیاری از ضد روان پریشی های غیر معمول با عوارض جانبی مانند سندروم متابولیک همراه است که مواردی را چون افزایش وزن، افزایش خطر بیماری های قلبی و عروقی، دیابت نوع ۲ و مرگ و میر دربردارد.

شواهد مبنی بر این که نواقص شناختی نیز در اختلال عملکرد در اسکیزوفرنی نقش دارند، منجر به افزایش تحقیقات برای دستیابی به درمان هایی شده که عملکرد شناختی را در این افراد ارتقا دهند. متاسفانه تا به امروز هیچ گونه درمان دارو شناختی که به‌طور با ثباتی باعث بهبود شناخت افراد مبتلا به اسکیزوفرنی شود وجود ندارد، اما اخیرا بسیاری از انواع داروها در حال اکتشاف هستند. به علاوه انواعی از مداخلات روانشناختی تحت عنوان اصلاح شناختی وجود دارند که شواهدی را در کمک به بهبود شناخت و عملکرد افراد مبتلا اسکیزوفرنی عرضه کرده اند. به طور خاص یک نسخه از این درمان ها که درمان ارتقای شناختی CET نامیده می شود در بهبود شناخت، نتایج عملکرد، شناخت اجتماعی و حفاظت در برابر از دست رفتن مواد خاکستری مغز در افراد جوان مبتلا به اسکیزوفرنی موثر واقع شده است. توسعه درمانهای جدید مانند درمان ارتقای شناختی روزنه‌های امیدی را گشوده است که در آینده قادر به خلق رویکردهای بهتر و تازه ای باشیم تا بتوانیم زندگی افراد دچار بیماری های روانی را بهبود ببخشیم و شاید روزی از آن پیشگیری نماییم.

سوالات بحث

۱. تفاوت های عمده میان اختلالات اصلی روانپریشی را ذکر کنید.

۲. چطور یک شخص می تواند تشخیص دهد که فردی در حال تجربه هذیان است و یا صرفاً عقاید غیر هذیانی‌ای دارد که با هنجارهای جامعه متفاوت است؟ چگونه گوناگونی فرهنگ و خرده فرهنگ‌ها در ارزیابی علائم روان پریشی مدنظر قرار می گیرند؟

۳. چرا نارسایی های شناختی در فهم اختلال شخصیتی اسکیزوفرنی اهمیت دارند؟

۴‌. چرا گنجاندن یک تشخیص جدید (سندروم روانپریشی تخفیف یافته) در بخش سه DSM5 مباحثاتی را برانگیخت؟

۵. برخی از عوامل مرتبط با افزایش خطر ابتلا به اختلال شخصیتی اسکیزوفرنی را نام ببرید. چنانچه ما بدانیم که شخص در معرض این خطر ها هست یا نه، چگونه می توانیم بگوییم که آیا بعدها به اسکیزوفرنی مبتلا خواهد شد یا خیر؟

۶. چه تغییرات مغزی‌ای در اختلال شخصیتی اسکیزوفرنی بیشتر دیده می شود؟

۷. آیا داروهای ضد روان پریشی به خوبی برای تمامی علائم اسکیزوفرنی موثر هستند؟ اگر خیر، کدام علائم بهتر به داروهای ضد روان پریشی پاسخ می دهند؟

۸. آیا هیچ نوع درمانی موازی با درمان دارویی وجود دارد که به علائم اختلال شخصیتی اسکیزوفرنی کمک کند؟ اگر چنین است، آنها را شرح دهید.

واژه‌نامه اختلال شخصیتی اسکیزوفرنی

آلوجیا: کاهش در میزان سخن گفتن و یا افزایش مکث قبل از شروع گفتار

انهدونیا (بی لذتی)/بی انگیزگی: کاهش در انگیزه یا توان گام برداشتن برای مشغولیت در فعالیت های ضروری برای کسب نتایج بالقوه مثبت

کاتاتونیا: رفتارهایی که به نظر می‌رسد نمایانگر کاهش پاسخ دهی به محیط خارجی باشند. این امر می‌تواند موارد زیر را در برداشته باشد: حفظ ژست های بدنی غیر عادی برای مدت زمان طولانی، شکست در پاسخ دهی به دستورالعمل های حرکتی و کلامی از جانب اشخاص دیگر، فعالیت های حرکتی ظاهراً بی‌هدف و افراطی.

هذیان ها: عقایدی غلط که اغلب ثابت هستند، در حضور اطلاعات مغایر تغییر نمی کنند و اغلب محتوای خود را از فرهنگ می‌گیرند.

ملاک تشخیصی: ملاک خاص برای تعیین اینکه آیا یک فرد به نوع مشخصی از اختلال روانپزشکی مبتلا است یا خیر استفاده میشود. ملاک های تشخیصی رایج در ویرایش پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی DSM5 و نسخه نهم طبقه بندی جهانی اختلالات ICD9 قرار دارند.

رفتار نامنظم: رفتار یا پوششی که خارج از هنجارهای تقریباً تمام خرده فرهنگ ها باشد. مثلا لباس پوشیدن عجیب، آرایش غیرطبیعی (برای مثال رژ لبی که دهان را یک اینچ بزرگ‌تر نشان می‌دهد)، یا رفتارهای آیینی غیرمعمول (برای مثال حرکات دست تکرار شونده)

گفتار نامنظم: گفتاری که دنبال کردن آن دشوار است، زیرا پاسخ ها به طور شفاف مرتبط با سوالات شما نیستند یا جملات بطور منطقی از یکدیگر تبعیت نمی کنند.

دوپامین: یک انتقال دهنده عصبی در مغز که تصور می شود نقش مهمی در تنظیم عملکرد سایر انتقال دهنده عصبی ایفا کند.

حافظه رویدادی: توانایی یادگیری و بازیابی اطلاعات و رویدادهای جدید در زندگی فرد.

بی واکنشی هیجانی: کاهش در نمایش هیجانات از طریق اظهارات چهره، حرکات بدن و لحن صحبت.

ظرفیت عملکرد: توانایی انجام خودمراقبتی (پختن، نظافت، استحمام)، کار کردن، شرکت در مدرسه و یا ایفای نقش در روابط اجتماعی.

توهم ها: تجارب ادراکی هستند که زمانی که هیچ گونه محرکی در جهان خارج برانگیزان این تجارب نیست، اتفاق می‌افتند. آنها می‌توانند شنیداری، دیداری، حس شامه (بویایی)، ذائقه (چشایی) یا بدنی (لامسه) باشند.

تصویربرداری تشدید مغناطیسی: مجموعه ای از فنون که از مغناطیس قوی برای اندازه گیری ساختار مغز (مانند ماده خاکستری و ماده سفید) و نحوه عملکرد مغز زمانی که مشغول اجرای فعالیت های شناختی (مثلا مرتبط با حافظه کاری و حافظه رویدادی) یا سایر انواع فعالیت ها است، استفاده می کند.

عصبی رشدی: فرآیندهایی که بر نحوه رشد مغز در رحم یا وقتی کودک در حال رشد است، اثر می گذارند.

برش نگاری با نشر پوزیترون: فنی است که از مواد شیمیایی با برچسب رادیویی استفاده می‌کند تا توزیع گیرنده های انتقال دهنده ‌های عصبی مختلف را در مغز یا میزان انتشار یک انتقال دهنده عصبی خاص را -زمانی که فرد نوع یا دوز مشخصی از دارو دریافت می‌کند یا تکلیف شناختی خاصی را انجام می دهد-اندازه گیری می کند.

سرعت پردازش: سرعتی که با آن فرد اطلاعات شنیداری یا دیداری را ادراک می کند و به آنها پاسخ می دهد.

آسیب شناسی روانی: بیماری ها یا اختلالاتی که علائم روانشناسی یا روانپزشکی دارند.

 حافظه کاری: توانایی نگهداری اطلاعات در یک دوره زمانی کوتاه مثلاً ۳۰ ثانیه یا کمتر.

 

منبع : سها کلینیک

  • ۰۱/۰۴/۱۲
  • علی حریرساز

روانشناسی

مشاوره

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی